سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]

به مناسبت پنجمین سالگرد ازدواجمان
قبل ازاینکه شروع کنم به خاطرتاخیرطولانیم ازهمه دوستان عذر خواهی میکنم چون به واسطه کسالت شدیدی بود که داشتم..

تازه استخدام شده بودم و مزه اولین حقوق رو تازه چشیده بودم که پدر ومادرم برای زن دادن من آستینو بالا زدن .....دائم می‏خوندن توی گوشم که چرا ازدواج نمی کنی من هم همیشه یه چیزایی برای جواب دادن و یه بهانه هایی برای زیر بار نرفتن داشتم.....
مثلا بی پولی وعدم آمادگی روحی را بهانه می کردم و می گفتم تا چند سال دیگه همچین قصدی ندارم.... اما نمی دونم چطور شد که یه روز بعد ازنماز ظهر و عصر دو رکعت نماز حاجت خوندم و خدا رو به حق حضرت زهرا (س) قسم دادم که زمینه ازدواجم رو فراهم کنه .... یک هفته نگذشته بود که یکی از بچه های هیئت بهم گفت فلانی .... قصد ازدواج نداری؟...گفتم اگه یه مورد خوب باشه چرا نه... گفت یه خانوم بسیار معنوی ومومن که دوست خواهرمه....منم اومدم وقضیه رو با پدرو مادرم درمیان گذاشتم....
خلاصه قرار شد بریم خونه خواهر همون دوستم و اونجا با خانواده اون خانوم آشنا بشیم....... البته می خوام قبل از اینکه بگم چی گفتیم وچی گذشت یه خورده برگردم عقب .... هنوز سرکار نرفته بودم که یکی از فامیلا می خواست کربلا بره منم از فرصت استفاده کردمو یه نامه برای امام حسین (ع)نوشتم و خصوصیات همسرم دلخواهم رو تو اون نامه نوشتم ....البته عین همون نامه رو هم برای امام رضا (ع) نوشتم... خلاصه کنفرانس ازدواج شروع شد .... نمی دونم چطور شدکه اسم نازنین امام رضا(ع)به زبونم اومد و گفتم که من از آقام چی خواستم..... یکباره دیدم اشک تو چشمای خانمم حلقه زد ... وقتی دلیل گریه شون رو پرسیدم گفتن :

اتفاقا من هم این قسمت از زندگیمو سپردم دست امام رضا (ع)..... این بود که لطف وکرم اهل بیت عصمت وطهارت(ع) شامل حالمون شد و زندگیمون با الطاف کریمانه شون آغاز شد..
البته ما هم نهایت سادگی را در برگزاری مراسم بکار بردیم و با کمترین هزینه ممکن مراسم عروسی برگزار شد به نحوی که به جرات می تونم بگم کم هزینه ترین ازدواج و کم خرج ترین مراسم عروسی مراسم ما بود... خدارا شاکرم با وجود اینکه درمراسم ما خرج ها وریخت و پاشهاو ولخرجی های اونچنانی.... نبود ولی به لطف خدا یک زندگی پر از محبت وسالم داریم.... می خوام به همه جوونای عزیز خواهران وبرادرانم بگم اگه دختر و پسر بخوان می تونن در نهایت سادگی وکم کردن توقعات بهترین زندگی ها را داشته باشند  اگه مبنای تشکیل زندگی بر اساس معنویت واخلاق حسنه اسلامی باشه مادیات خود بخود جور میشه .. .البته باید هردو طرف همفکر وهم عقیده باشند ...
بازم خدارا شاکرم که درتمام این مدت همیشه لطفش شامل حالمون بوده ....و بازم خدا را شاکرم که ائمه اطها (ع) در همه لحظات زندگیمون ما رو تنها نذاشتن و همیشه با الطاف کریمانه شون مارو شرمنده کردن.....
یادم نمی ره قناعت وساده زیستی همسر عزیزم رو که اگه امروز می تونم ادعا کنم زندگی موفقی داریم مدیون کم توقعی ، سادگی ، ایمان ، پاکدامنی ، خوش اخلاقی ، و قناعت همسرم هستم که در مشکلات زندگی با آرامش تمام منو یاری کرده و با همه مشکلات وکمبودها  کنار اومده .... فقط آرزوم اینه خدا این قدر به من عمر بده که بتونم این همه گذشت وفداکاری همسر خوبم رو جبران کنم... 



درویشی (ذاکر) ::: پنج شنبه 87/2/26::: ساعت 1:16 عصر نظرات دیگران: نظر